زمان جاری : دوشنبه 17 اردیبهشت 1403 - 3:29 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 16
نویسنده پیام
mrfarhan آفلاین


ارسال‌ها : 21
عضویت: 18 /5 /1392
سن: 17
شناسه یاهو: mrfarhan@yahoo.com
تشکرها : 1
تشکر شده : 4
کاشکی عاقبت بشه
پسره به دختری که باهاش دوست بود میگه:

امروز وقت داری بیای خونمون؟

دختره:مامانم نمیزاره

پسره:بگو میخوام برم استخر...

دختره اومد خونه دوست پسرش

پسره:تو که مثلا اومدی استخر باید موهات خیس باشن٬

برو تو حموم

پسره به دوستاش زنگ میزنه...

پسره و دوستاش یکی یکی میرن و...

این آخری که رفت حموم٬دیدن خیلی دیر کرد

نه یک ساعت نه دو ساعت٬موند تو حموم...

رفتن تو حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم

زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته:

.

.

.

نامردا خواهرم بود

امضای کاربر : من برترین نیستم ولی سعی میکنم خوب باشم Mr.farhan
جمعه 18 مرداد 1392 - 12:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :